نگويي تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمري

شاعر : سنايي غزنوي

که چندان لحن مي‌سازد همي نالد ز کم صبرينگويي تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمري
که بنگارد چنان رويي بدان خوبي و خوش چهريبه لحن اندر همي گويد که سبحانا نگارنده
محمد دين و آدم راي و خو کرده به بي‌مهريمسيحادم و موسي کف سليمان طبع و يوسف رخ
ضياء روز و شمع شب شکر لب بر کسان خمريبه روز آرايش مکتب شبانگه زينت ملعب
ز بيم آتش عشقش شود بيزار از گبرياگر آتش پرستي را ز عشق او بترساند